جستوجوی «پرس و جو» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
معنی جستوجوی «پرس جو» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
پرس و جو (رایانه)(Query) مجموعه ای از پرسش های ویژه به منظور دستیابی به داده های خاص. همچنین به استخراج داده ها از یک پایگاه داده ای و ارائه آن ها جهت کاربران، اطلاق می شود.
معنی پرس جو - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
تعریف: پرس و جو. پرسشگر شخصی است که در مورد موضوع یا موضوع خاصی سوال می پرسد یا به دنبال اطلاعات است. پرسشگرها معمولاً افرادی کنجکاو هستند که کنجکاو و مشتاق کسب اطلاعات بیشتر در مورد دنیای ...
اِسْتِجْواب, اِسْتِعْلام, تحْقِيق بهترین ترجمه های "پرس و جو" به عربی هستند. نمونه ترجمه شده: متوجه جدي بودن اين پرس و جو هستيد که ، خانم بر ؟ ↔ أنتِ تتفهمين مدى جدية هذا الإستجواب سيدة ( بير ) ؟
معنی غنا در فرهنگ فارسی. در زبان فارسی، غنا به دو معنای اصلی به کار میرود: غنا به معنای آوازخوانی; در این معنا، غنا به صدایی گفته میشود که دارای تنوع و زیبایی است. غنا میتواند با یا بدون ساز ...
[ب َرْ، رَ / رِ] (حامص مرکب) بازرسی. تفتیش. تنقیب. (یادداشت مؤلف). فحص. (یادداشت مؤلف). پرسش. پرس و جو. - بررسی شدن، تفتیش شدن. بازرسی شدن. || امعان نظر در نوشته ای. غوررسی و اظهار نظر در محتوای کتابی یا ...